بیانیه ۱ ربیعالاوّل ۱۴۲۷ (۱۳۸۵/۰۱/۱۱)
اطلاعیهٔ حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه طابثراه
به مناسبت پایان ماه صفر و دربارهٔ وقایع ماه محرّم ۱۴۲۷ قمری
ماه صفر سال ۱۴۲۷ قمری سپری شد و بهار و نوروز آمد. انشاءالله بشارتی را که، صحیح یا سقیم، منسوب به حضرت رسول اکرم (ص) برای خبر یافتن از اتمام ماه صفر به مسلمانان وعده داده بودند مشمول حال ما گردد.
در ماههای محرّم و صفر این سال، ما همه سوگوار بودیم. سوگواری از ستمی که بر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شیعیان شد و حُسینیّه حسینی در مکان و شهر اهل بیت به آتش کشیده شد، و آن حضرت و شیعیانش، ملاک کلّی تشخیص حقّ از باطل در همه زمانها و مکانها گردیدند. خداوند ما را در این سوگواری مأجور بفرماید.
در ماههای اخیر متأسّفانه به سبب حوادثِ واقعه برای فقرای این سلسله، سوالاتی از دور و نزدیک مطرح گردید که موجب شد به صورت کلی موارد ذیل را در چند بند عرض کنم. امیدوارم هر یک از برادران و خواهران مکرّم با استمداد از عقل ایمانی خویش پاسخهای خود را بیابند:
- پیامبر اسلام و ائمّه اطهار (ع) بنابر دستور قرآن مجید که میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» ، در راه پرهیز از تفرقه مسلمانان و اتّحاد آنان از هیچ کوششی دریغ نکردند. علاقهمندی به حفظ اتّحاد بود که موجب شد علی (ع) به فرمایش خود: فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الحَلْقِ شَجًا، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشت، صبر کند و ۲۵ سال خانهنشین گردد و سکوت کند و نیز توجّه به همین مهم بود که باعث اعتلاء و توسعهٔ اسلام در قرون اولیّه اسلامی گردید. اکنون که مسلمانان از جوانب گوناگون مورد تهاجم قرار گرفتهاند، حصول این اتّحاد بخصوص در داخل ایران بیش از هر زمان دیگر لازم و ضروری است، از این رو باید نسبت به طریقهها و سلیقههای مختلف مذهبی موجود در داخل اسلام که امری طبیعی است به تحمّل و مدارا رفتار کرد و وجههٔ جامع مسلمانان را که شهادتین است مورد توجّه قرار داد و کوشش کرد که یک نفر نامسلمان را مسلمان کرد نه اینکه به محض یافتن اختلاف ظاهری با فهم و سلیقه دینی خود حکم به انحراف دیگر مسلمانان داد.
- تصوّف و عرفان اسلامی، حقیقت معنوی اسلام و عین تشیّع است و انتساب سلاسل صوفیه به حضرت علی (ع) و استقرار تشیّع به عنوان مذهب رسمی ایران از جانب آنان شاهد صدق این گفتار است، لذا به صرف وجود اخباری ضعیف در ذمّ تصوّف که انتساب آنها به ائمّه اطهار (ع) نیز مشکوک میباشد، نمیتوان حکم کلی در ذمّ تصوّف کرد. اگر این طور باشد اخباری که در ذمّ مجتهدان و علماء از ائمّه بزرگوار (ع) نقل شده بسیار بیشتر از اخبار در ذمّ تصوّف است و بدیهی است که منظور آن بزرگواران اجتهاد و علمی است که از معدن ولایت اخذ نشده و مخالف اوصاف اجتهاد و علم حقیقی است. در مورد تصوّف نیز به فرض صحّت آن اخبار، مراد ایشان صوفیانی است که دارای اوصاف مذموم و نامأخوذ از مقام ولایت هستند.
- تلاش مشایخ حقیقی تصوّف و عرفان در اصلاح اخلاق و تهذیب نفوس و تحکیم عقاید ایمانی بر محقّقان تاریخ اسلام واضح و مبرهن است. کشور ایران از قدیمالایّام مهد تصوّف و عرفان بوده است و حضور کتابهای عرفانی مثل مثنوی مولوی در کنار قرآن مجید در خانه ایرانیان گواهی بر این حقیقت است و در واقع به همین واسطه اسلام از ایران تا چین و مالزی و اروپای شرقی و آفریقا گسترش یافت. لذا مسأله تصوّف و عرفان حقیقی در ایران مسألهای دینی - ملّی است و هرگونه تلاش در تضعیف آن منجر به نتایجی سوء در تضعیف دینی، اخلاقی و فرهنگی ملّت ایران خواهد شد.
- احترام و تجلیل علمای شیعه که مصداق مقبولهٔ شریفهٔ عُمربنحنظله هستند از قدیمالایّام مورد تأیید بزرگان این سلسله بوده است و همواره تأکید شده که در مسائل عملّیّه به هریک از ایشان که فقرا خود واجد شرایط تشخیص میدهند مراجعه کرده و تقلید نمایند. البتّه مُعَظّمٌلَهُمْ نیز بیشک در حدود تکلیفی که درآن مقبوله برعهده آنهاست، و بنا بر تصریح رسالههای مُعَظّمٌلَهُمْ شامل اعمال است و نه اعتقادات، انجام وظیفه میکنند و تکلیف سنگین شئون مرجعیت علمی را به دور از جنجالهای عامیانه در نظر دارند و مدافع حریم ایمانی اشخاص خصوصاً مقلّدان خود و حفظ اتّحاد همه مسلمانان و گوینده شهادات هستند. بزرگان متقدّم فقهای شیعه مثل قاضی نورالله شوشتری، فیض کاشانی، مرحوم مجلسی و از میان متأخران بزرگانی مثل مرحوم میرزای شیرازی و شیخ مرتضی انصاری همواره به بزرگان تصوّف و عرفان احترام گذاردهاند ولی متأسّفانه از اواسط دوره صفویه سیاست حاکم درصدد ایجاد تفرقه و تَشتّت میان آنها برآمد، با این همه همواره بزرگان طرفین سعی بر رفعِ القای این تفرقه داشتند.
- برخلاف آنچه شهرت یافته است، اسلام، دین سلام و صلح است. کلمه اسلام مأخوذ از سلام است و سلام نیز از ریشه سلم است که هم به معنای آرامش درونی و هم صلح خارجی است. از این رو به فرموده نبی اکرم (ص) مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. در قرآن مجید درعین اینکه در مقامی میفرماید در مقابل عداوت دیگری مقابلهبهمثل کنید، در آیهٔ دیگر به ترتیب دعوت به فرو خوردن خشم و سپس عفو بر دیگران و در بالاترین مرتبه دعوت به احسان میکند و از میان همه این مراتب میفرماید: وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (خداوند احسانکنندگان را دوست دارد). در تصوّف و عرفان اسلامی از همه برادران و خواهران ایمانی توقّع میرود که بکوشند در مقابل خشونت ناروا به احسان رفتار کنند و در مقابل تقدیم گُل، ضربه آجر را تحمّل نمایند و جهاد اصغر را به جهاد اکبر تبدیل نمایند. همین کوشش معنوی است که در تصوّف و عرفان مهمترین اجابت دعوت مَنْ اَنْصاری إِلَی اللهِ بزرگان دین محسوب میشود.
- احترام به اماکن مقدّسه همه ادیان الهی از دستورات مؤکّد اسلام است و پیامبر اسلام (ص) در همه جنگها به مسلمانان دراینباره توصیه اکید میفرمودند و حتّی در شریعت اسلام خواندن نماز مستحب در معابد یهود و نصاریٰ دستور داده شده است. شارع مقدّس اسلام وقتی نسبت به اماکن مقدّس ادیان دیگر غیر از اسلام چنین دستور داده است، به طریق اولیٰ در داخل اسلام حفظ حرمت این اماکن اعم از حرمهای شریف ائمّه اطهار (ع) یا مساجد و حسینیّههایی که به نام بزرگان بوده و در آنها نام آن بزرگان برده میشود، مورد تأکید بیشتری است. هرگونه قشریّت و تعصّب فکری به هر صورت که حمله و تخریب این قبیل اماکن شریف و ایجاد تفرقه و دشمنی میان گروههای مسلمان را تجویز میکند، برخلاف تعالیم اسلام میباشد و از جانب مسلمانان آزاداندیش مردود است. اگر خدای ناکرده تعلیمدهندگان جامعه جهل و تعصّب را ترویج و تعلیم دهند تا با استفاده از آن، جُهّال و متعصّبان را به هوای نفس به تخریب خانه مقدّسی وادارند، روزی همانها بر مربّیان خویش خواهند شورید.
- حکمای بزرگ فصل مُمَیّز انسان از دیگر حیوانات را عقل دانستهاند. عقلِ ایمانی یعنی عقلی که مُهتدی به هدایت ایمان است، موهبتی الهی است که میتواند وظایف اجتماعی ما را در زمانهای که بیش از همیشه حق با باطل مشتبه شده است، معیّن کند. همین عقل است که شرّ را از خیر تشخیص میدهد یا میان دو شرّ آن را که شرّتر است، درک میکند. پس باید این عقل را پاس داشت و در فهم مسائل و رفع جهل و نادانی که مستمسّک استثمار بوسیله بیگانه است به آن مراجعه کرد.
- در مورد حقّالله، خداوند که کریم و بخشنده است، فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِـمَن يَشَاءُ» ، یا اینکه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» . امّا حقّالنّاس را خداوند به صاحب حق اعطا کرده است ولاغیر.
نکاتی که عرض شد هیچ کدام جدید و نو نیست و جزء اصول تصوّف و عرفان در دستور همه بزرگان سلف این سلسله به اقتضای زمان بیان شده و فقط از جهت تذکّر و یادآوری مجدّداً اظهار گردید. امیدوارم حضرت حق تعالی شأنه ما را موفّق بدارد که در سال جدید به بصیرت و دانایی پیرو تعالیم دین مبین اسلام باشیم.
وَالسَّلٰامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَةُاللهِ وَبَرَكَاتُهُ
فقیر حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه
اوّل ربیعالاوّل ۱۴۲۷ قمری
مُصادف با هجرت پیامبر (ص) از مکّه به مدینه
-
سورهٔ آل عمران، آیهٔ ۱۰۳: و همگان دست در ریسمان خدا زنید و پراکنده مشوید. ↩
-
سورهٔ نساء، آیهٔ ۴۸: هرآینه خدا گناه کسانی را که به او شرک آورند نمیآمرزد و گناهان دیگر را برای هرکه بخواهد میآمرزد. ↩
-
سورهٔ زمر، آیهٔ ۵۳: خدا همه گناهان را میآمرزد. ↩