نامهٔ حضرت آقای حاج شیخ محمّدحسن بیچاره بیدختی گنابادی صالح‌علیشاه طاب‌ثراه
به آقای حاجی رئیس‌التُّجّار صالحی


عرض می‌شود در دنیا برای همهٔ مردم زحمات و گرفتاری بوده و هست. برای نیکان چون تکیه‌گاه باطن با توجّه به یاد خدا بوده و از راه دل متوسّل بوده‌اند و پایداری و صبر نموده‌اند، فرج حاصل شده و نتیجهٔ دنیا و آخرت داشته‌اند. دیگران که بیتابی کرده خود را بیشتر مضطرب داشته‌اند غالباً به مقصود نرسیده‌اند.

باید در گرفتاری بیشتر مراقب حال بوده و به فکر اصلاح مایهٔ خرابی بود، با خود عهد و نذر نمود که مِنْ‌بَعد بیشتر به دستورات فقری که خلاصه آن در این سه عبارت درج است: با خدا به طاعت و عبادت، با عموم خلق به شفقّت، با برادران دینی به خدمت رفتار نمود، اطاعت امر پدر روحانی و جسمانی و شنیدن نصایح و دستورات دوستان و رعایت حال ضعیفان داشت و به شکر آسایش، از هر کس، بد هم کرده، گذشت داشت. و گمان نرود که دوست از گرفتاری دوست خود متأثّر نباشد بلکه مثلی است که در میان بلا به، که بیرون بلا، و لازمهٔ دوستی جدّیت درکار است و بیکار نمی‌ماند و هر اندازه شود نتیجه با خداوند است. نقداً که بیکار هستید روزی هزار مرتبه می‌خوانده باشید (اللهُ الصَّمَد) و اگر گاهی حالی بود می‌خوانده باشید (یا رَبّ بلا بگردان، به حقِّ شاه مردان، به حقِّ شاه مردان، یا رَبّ بلا بگردان). دوستان سلامت و احوال‌پرسی می‌نمایند.

وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَفَقَكَ اللهُ وَأَصْلَحَ أَمَركَ