دستورات کلّی اجتماعی و فقری حضرت آقای حاج شیخ محمّدحسن بیچاره بیدختی گنابادی صالح‌علیشاه طاب‌ثراه
به جناب آقای حاج سلطانحسین تابنده در موقع تحصیل


گرچه مکرّر دستور داده‌ام ولی باز هم برای تذکّر تکرار می‌کنم که زحمت غربت و دوری را که تحمّل کرده و عمر که می‌گذرد نباید هدر داد. البتّه از حیث جهات روحی و تربیت نفس و اخلاق که معلوم است محتاج به تذکار هم نیست نتیجهٔ خلقت است.

برای تشویق و مَسبوق بودن تذکره‌های عرفا را می‌خوانده باش بلکه بعد از خواندن از حفظ هم به خاطر بگذار که برای مواقعی در یاد انسان بماند، صورتاً هم خوب است.

كُتب رجال که حالات اصحاب ائمّه و وضع رفتار آنهاست باید خوانده و در خاطر گذاشت و بعضی موارد که مطالب مشکله عرفا را تأیید می‌کند در جایی یادداشت کرد. كُتب عرفانی مخصوصاً آنها که صورتاً هم مشکل است امثال كلمات محیّ‌الدین به طور درسی به نحو تذکّر که زیاد خوانده شود و زود به آخر رسد، خدمت آقا شیخ اسدالله بخوانی خوب است. حتّی اگر مدرّس حکیم دیگری هم مرسوم دارد کُتب عرفا را درس دهد اشکالی ندارد؛ سابق بودند مدرّسین کلمات عرفاء و اصطلاحات آنها.

منبع حکمت و عرفان، مایهٔ علوم و خیر دارین، یادگار خدا و رسول و قرآن مجید است، باید ترک نشود، ولی با تدبّر و دقّت و مخصوصاً با دقّت در تفسیر مطالعه شود و بلکه هر تفسیری را خواندن و تأمّل، نتیجه دارد و در خاطر داشتن آیات که در هر موردی آیهٔ آن در نظر باشد بسیار مفید است. حتّی اگر سوره و محل آن در نظر باشد هم خوب است.

کُتب اخبار از هر قسم مخصوصاً اخلاق باید انسان بداند و بخواند تا در مورد آن بتواند اظهار بدارد. کُتب مفصّله حکمت را هم نمی‌توان به عنوان درس تنها تمام کرد، باید به مطالعه در موارد و در ضمن کُتب متوسّطه مطالعه کرد. درضمن کُتب کلامیه هم نظر کرد.

طبّ مختصری لازم است غالباً ولو این که از طرف دولت غیر دیپلومه ممنوع باشد. خود علم برای خود و غیر، مفید است. نبض‌شناسی؛ آن را باید عملاً اگر طبیب نبض‌شناس باشد تعلیم دهد و مداقّه شود.

تاریخ‌های معتبره مخصوصاً تاریخ اسلام و ایران باید خواند که انسان باخبر باشد و تاریخ در هر علمی اثر خود را دارد و ذی‌مدخل است.

ریاضیات از قبیل جغرافی، هندسهٔ قدیم یا جدید، هیئت قدیم و جدید، حساب قدیم و جدید، باید انسان بداند، به هر اندازه میسّر شد نافع است. حتّی اگر زبانی دیگر هم بداند ولو ترکی نافع است، اگر وقت و فرصتی در موقعی بود خواندن جرائد و اخبار خارجه که تاریخ دورهٔ حاضره است و اطّلاع بر وضع دنیا خوب است.

درس دادن در هر علمی مفیدتر از درس خواندن است ولی با مطالعه و دقّت. نوشتن مشق خط، ولو هر روز چند سطری درشت و ریز، به دقّت و تعلیم باید ترک نشود.

حفظ‌الصحّه البتّه مایهٔ تمام و کمک زندگانی است، باید مراقب بود و مخصوصاً از حیث توسّط در مأکول و ملبوس و هوای صافی و امساک در استفراغات بدنی و ورزش و خواب و غیره غفلت نکرد.

مقدمات عربیّت زود فراموش می‌شود و در تمام کتب عربیّه و تمام علوم لازم می‌شود، نباید تارک شد. ادبیّت معمولی امروزه در انظار به حفظ اشعار فارسی و عربی است و دانستن حالات شعراء و البتّه نباید بی‌اعتناء به آن بود؛ مخصوصاً اشعار مشکله عرفا.

کُتب متفرّقهٔ اسلام از هر قبیل و کتب سایر ادیان نیز باید خواند که انسان سالک در دیانت خود بالنسبه با بصیرت و قدرشناس شود و برای مواقعی و رفع شبهاتی هم اطّلاع لازم است حتّی کلماتی که ملتفت نشود پرسیدن از اهلش ضرر ندارد، با رعایت دو نکته:

یکی، عدم ایراد از طرف خودشان، یکی، عدم اتهام نزد سایرین. مسایل فقهیه، آنچه محتاج‌الیه شخص است چه واجبات عینیه یا کفایی و مستحبّات و محرّمات و مکروهات باید حفظ داشت ولی سایر مطالب حفظ هم که نباشد امکان مراجعه به کتاب همیشه هست و اگر کسی پرسید، به صرف احتمال نباید جوابی داد، مگر قطع باشد.

و وسیله خوب فراهم شود که مانع تحصیلات نشود، انسان دارای کسب یدی هم باشد ولو امثال عکاسی و نحوه در زندگانی انسان بد نیست. علوم متفرّقه یا تمرینات و کُتب متفرّقه امثال کشکول و مخلاط و بستان موجب حدّت فکر و خوب است. لغات فارسی هم چون در کتب سابق هست و حالا هم تشویق و ترغیب می‌شود باید گاهی و بعض الفاظ را مراجعه نمود. هکذا الفاظ متشابهه لغت عرب هم در واقع ممتاز از یکدیگر است باید مراجعه نمود که به صرف استماع نباشد. دقّت و تحقیق حتّی در الفاظ لازم است. کُتب مُفصّلهٔ ادعیه که شرح صدور و روات را تعیین می‌کند با دقّت مضامین که برای شخص با سلیقه کاشف از صدور از معصوم و عدم آن است و اگر هم گاهی حال مقتضی بود بعضی را خواندن به عنوان مناجات خوب است. کُتبی که در این دوره ترجمه از کتب فرنگی‌ها نوشته شده در روحیات، از قبیل خواب مصنوعی و مخابره ارواح و قیافه و مَعرفة‌النَّفس اگر دیده شد ممکن است گرفته و بخوانید.

در ارسال مراسلات به اخوان و سایر دوستان نباید زیاده رفت که مانع کار شود و نباید از اندازهٔ لزوم مثل جواب یا تبریک لازم و امثال آن کوتاهی کرد. و در جواب بعضی مطالب که مربوط به شخص تو نباشد یا عنوان محاجّه باشد یا درصورت تقدّم و تأخر و حذف یک کلمه ممکن است مورد ایراد شود مراجعه به اهلش ده، که وظیفهٔ من تحصیل است. در مراسلات فقراء هم نه طوری که ادّعا و اظهار دارایی باشد در مطالب، نه فروتنی به حدّی که به اصل موضوع برخورد. خدمت مشایخ غالباً عریضه بنویس و هکذا گاهی به اخوان راه‌رفته می‌نوشته باش و به پسرعموها و سایر اقوام گاهی بنویس.

مقصود، تذکّر است نه این است که در یک مورد و زمان به همه اشتغال باید داشت که تصوّر شود شاید ممکن نباشد بلکه برای این است که باید وقت خود را تقسیم کرد در ایّام تحصیلی و وقت تفریحات و اوقات ملاقات و مجامع که بیهوده نگذرد. رفتار و معاشرت و اخلاق و آداب دیانتی مکرّر یادآوری شده و ان‌شاءالله احتیاج به تأکید نخواهد بود.

ان‌شاءالله طوری رفتار شود که محلّ توجّه خودی و بیگانه باشد که خَیر دارَین در آن خواهد بود. تقیّد به پروگرام تحصیلی دولت فقط برای امتحان است واِلّا باید جامع بود.


  1. نامه‌های صالح، ص ۸۰  ↩