نامه جمادیالاوّل ۱۳۸۱ (۱۳۴۰/۰۸)
نامهٔ حضرت آقای حاج شیخ محمّدحسن بیچاره بیدختی گنابادی صالحعلیشاه طابثراه
حاوی نصایح و دستورات، به تقاضای آقای مهندس شکرالله تابنده برای آقای مهندس نصرالله تابنده مشارٌالیه
به نام خداوند یکتای بیهمتا و معبود بینای توانا که باید در ابتدا هرکار و هر سخن توفیق را از او دانسته و از او خواست.
برحسب تقاضای فرزندی، مهندس شکرالله که عازم آمریکا است و خواست ارمغان و یادگاری برای آن برادر بزرگتر از خود، فرزندی مهندس نصرالله ببرد و از این تقاضای او خوشنود و امیدوار شدم که مایل است نصیحتی بشنود و کار بندد و برادر به ظاهر از چشم دور را هم در نظر داشته شریک حال اطاعت بخواهد، و به این وسیله با مهندس نصرالله از راه دور سخن میگویم که شاید تخفیفی در دلتنگی هم بشود و خوشنودی و رضایت خود را اظهار و سلامتی خود و مادر و برادران و خواهرش و سایر فامیل را اطّلاع میدهم.
امیدوارم همان طور که شفاهاً قبل از حرکت تذکّر دادم و تصمیم بر آن داشت یک نفر مسلمان خداپرست معتقد و ایرانی وطندوست رفته و همانطور انشاءالله مراجعت نماید و کمککار یکدیگر بوده موجب تشویق هم در امور مذهبی و اخلاقی باشند. مراقبت آداب دینی خود داشته و در امور مذهبی تکاهل نورزند؛ قرآن هر روزه اگرچه مختصر باشد بخوانند و ترجمهٔ آن را هم خوانده و مخصوصاً مقاماتی که ذکر اوصاف مؤمنین و یا احکام است دقّت و تأمّل نمایند و بیداری سحر که موجب روشنی فکر و پیشرفت کار و صفای روح است ترک ننمایند.
برای اطّلاع بر تکالیف شرعی و حالات بزرگان دین، کُتب مذهبی و تاریخ اسلام و کُتب عرفا از قبیل مثنوی و کُتب مرحوم آقای شهید میخوانده باشید، ممکن است وقتی که کمتر کار تحصیلی دارید برای خود تعیین نمایید، با تمام فامیل و با تمام خلق و مخصوصاً معلّم و مافوق و دوستان به مهربانی رفتار نمایید که خداوند هم خوش دارد و وسیلهٔ پیشرفت فراهم سازد و خلق هم خوش دارند، وفا به وعدهٔ خود و حفظ دوستی و راستی و درستی در قول و فعل داشته باشید. سنگین و با وقار بوده عجله در امری، خصوص در جواب بدی نباید کرد و در هر فعل و قول باید در نظر داشت که چنانچه صدای انسان در ضبط صوت ضبط میشود، تمام اعمال در عالم حقیقت ثبت و ضبط است و بازگشت به خود ایشان میکند. نصیحت هر پنددهنده را باید شنید و دقّت کرد و درستی آن را که فهمید عمل کند؛ مخصوصاً پدر و مادر که هستی خود را در راه فرزند داده و میدهند و برای خود نتیجهای منظور ندارند، از خوبی فرزند شاد و از بدی اخلاق و عمل آنها کدورت میکشند. باید برای خوبی خود نصیحت آنها را از خاطر نبرد که آنها تجربههای عمر خود را ذخیره نموده به یادگار به فرزند میسپارند. از کسی که به محبّت نصیحت کند هرگز نباید افسرده شد بلکه ناصح را باید دوست داشت. هرکس اظهار محبّت نماید نباید دوست محسوب داشت بلکه دقّت و تأمل و امتحان کرد. معذلک احتیاط را از دست نداده دشمن شدن همان دوست را احتمال داد، و تمام مکنونات دل را بروز نداد، و أسْتُرُ ذَهَبَكَ وَ ذَهٰابَك و مَذْهَبَك را در خاطر داشت.
در خاتمه تمام فرزندان را به خدا میسپارم و خیر دنیا و آخرت برای آنها از خداوند میخواهم.
-
نامههای صالح، ص ۲۰۶ ↩