بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برگرفته از کتاب باب ولایت و راه هدایت
به قلم جناب حاج سید هِبَة‌اللّه جذبی اصفهانی (ثابتعلی)

مجالس ذکر و انجمن‌های فقری روضه‌ای است از ریاض جنّت و نور بخش آسمان‌ها و برکت و وسعت و رحمت زمین و مسرّت‌بخشِ بزرگان و محبوبِ مؤمنان. اگر موفّق به حضور در این مجالس شدیم، باید شکرگزار بوده و کاملاً متوجه حقّ و متذکّر، و خیالات دنیویّه را از خود دور نموده و خانهٔ دل را مخصوص حقّ قرار دهیم تا مورد عنایت حقّ واقع گردیم و بصیرت و بینایی یابیم.

برو تو خانه دل را فرو روب

مهیا کن برای جایِ محبوب

چو تو بیرون شوی او اندر آید

به تو بی تو جمال خود نماید

و سعی کنیم که در غفلت نبوده به ذکر و فکر و یاد حقّ مشغول باشیم که شیطان و جنود او با تمام وسایل مجهز در صدد اغوای انسان و راهزنند که عرض کرد: فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (سورهٔ ص، آیات ۸۲ و ۸۳) و سعی و جدّیت و جدّ دارند به هر وسیله‌ایست از یاد خدا بازدارند. میدان مبارزه و مجاهده است و اگر فضل و لطف حقّ شامل نشود، بر شیطان و جنود او فائق نخواهیم شد و از برکات اینگونه مجالس برخوردار و بهره‌مند نخواهیم بود. باید در دل از خدا جز خدا نخواهیم و خواهش‌های دنیویّه که قابل اعتنا نیست، از خود دور سازیم.

از خدا غیر از خدا را خواستن

ظن افزونیست کلی کاستن

و دل بلکه تمام اعضاء را به یاد خدا مشغول داریم که شیخ سعدی فرماید:

خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت دارد؟

سر مویی به غلط در همه اعضایم نیست

بزرگترین حجاب خودبینی و خودیّت است، تا این حجاب پاره نشود بصیرت و بینایی حاصل نگردد، و مولی‌الموالی علیه‌السّلام در دعای کمیل عرض می‌کند: لا يُنالُ ذلِكَ اِلاّ بِفَضْلِكَ وَ كَرَمِكَ. امیدواریم به فضل حقّ و توجّه اولیای حقّ بتوانیم از برکات اینگونه مجالس مستفیض گردیم، که سعادت دنیا و آخرت و اصلاح جمیع امور ظاهریّه و باطنیّه از برکات این مجالس و انجمن‌هاست؛ که فرموده‌اند: تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعَیْنَ سَنَةً، که مقصود از تفکّر، یادِ حقّ بودن و خود را فراموش نمودن است.

انجمن مقدّس ذکر، مورد توجّه حقّ‌تعالی و مورد نظر انبیاء و اولیاء و ملائکه است و ملائکه اطراف مجلس ذکر را احاطه کرده و برای اهل آن دعا و طلب استغفار می‌کنند. ارواح مؤمنین هم که احاطه به این عالم طبیعت دارند غبطهٔ حضور در این مجالس را می‌خورند، خاصّه که انعقاد مجلس به نام مبارک یکی از بزرگترین اولیاء عظام تشکیل گردیده باشد. از حضرت حقّ درخواست و مسئلت داریم که ما را مؤیّد و موفّق بدارد که قدر این مجالس را دانسته به غفلت و خیالات دنیوی متوجّه نباشیم و همواره متذکّر و متوجّه حقّ بوده از فیض مجلس ذکر محروم نگردیم، که فرمودند: الذِّكرُ طاعةٌ والغفلةُ مَعصية. هر آنی که متذکّر حقّ باشیم در عبادت و هر لحظه که به غفلت گذرانیم در معصیت خواهیم بود.

اجتماعات مذهبی فقط باید برای یاد خدا و تذکّر و توسّل به بزرگان دین و روان‌های پاک آن بزرگواران باشد، و اغراض دنیویّه و امور مادّی در بین نباشد و بلکه بزرگان ما منع فرموده‌اند که در اجتماعات مذهبی، که باید فقط برای یاد خدا باشد، از امور دنیویّه سخن به میان آید و وقت گران‌بهای اجتماعات ما صرف اغراض مادّی گردد؛ چنانچه خرید و فروش در مسجد را منع کرده‌اند. البتّه از کار دنیا و اجتماعات دنیوی ممانعت نشده، بلکه کسی که به یاد خدا از جنبهٔ اطاعت امر باشد ممدوح، بلکه واجب شمرده‌اند، ولی فرموده‌اند مجالسی را که مخصوص یاد خدا و توسّل است و حلقهٔ ذکر نامیده می‌شود، روضه‌ای است از ریاض جنّت و ارواح مطهره انبیاء و اولیاء علیهم‌السّلام حاضرند، بلکه صاحب ولایت و راهنمای زمان و ولیّ امر در آن مجلس حاضر و ناظر است و نباید خود را به امور دنیویّه که قابل اعتنا و توجه نیست آلوده ساخت. چون خدا غنی‌الشرکا است و عبادتی را که شائبهٔ غرض مادّی در آن باشد ردّ می‌کند، و مجالسی هم که به اغراض دنیویّه مشوّب باشد، فیض و اجر نخواهد داشت.

بزرگان و پیشوایان ما که ائمّه اطهار صلوات‌الله علیهم باشند، بعد از قضیهٔ عاشورا، برای اینکه وسیلهٔ اجتماع مذهبی در میان موجود باشد و ذکر امور دنیویّه در آن میان نیاید، فاجعهٔ شهادت حضرت حسین (ع) را که بزرگترین واقعهٔ جان‌سوز عالم است، متذکّر گردیده، و به پیروان و مؤمنین دستور می‌دادند که از تذکار مصائب حسین (ع) غفلت نورزند و دور هم بنشینند و به یاد ظلمی که نسبت به آن بزرگوار شده بود باشند. در این دستور، هم منظور سیاسی و هم اجتماعی و هم دینی مندرج بوده، زیرا منظور این بوده که اعمال و رفتار و گذشت از مال و جان آنان را سرمشق خود قرار داده، رفتار نمائیم. به‌علاوه، از توجّه به غیر خدا در آن مجالس منصرف و روح خود را اتّصال به عالم ملکوت داده و ارتباط با آن عالم اصلیِ خود پیدا کنیم. این امر که به این نظر منظور و دستور داده شده، بر غلبهٔ احساسات مذهبی و شدّت محبّت دینی به بزرگان در میان شیعه رواج یافته و در وفات و تولّد همهٔ بزرگان دین اجتماع نموده و به یاد خدا ذکر مناقب و مصائب آنان را مشغول بودند و در روزهای تولّد جشن گرفته و در ایّام وفات سوگواری را بجا می‌آورند. بزرگان عرفا نیز در هر زمان از این سنّت سنیّه پیروی نموده و در اقامهٔ عزاداری و گاه هم جشن تولّد ائمّه هدی (ع)، جدّ بلیغ می‌نمودند؛ از جمله مرحوم مبرور سلطان‌الاولیاء، حضرت آقای شهید طاب‌ثراه در این امر جهد وافر مبذول می‌داشت و در تمام سال، مجالس سوگواری حضرت سیّد‌الشّهدا (ع) را منعقد و کسانی که درک فیض زیارت‌شان را کرده‌اند، همه می‌گویند که حضرتش در مجالس سوگواری کثیرالبکاء بوده و بلکه گاهی در امثال روز عاشورا و بیست یکم رمضان، حال انقلاب بر ایشان دست می‌داد. البتّه همانطور که عرض شد باید منظور را متوجّه باشیم و پی به اصلِ مقصود ببریم و حالِ توسّل و تذکّر را زیاد کنیم و در اینگونه مجالس درخواست فیض از منبع فیض نمائیم و قدردانِ نعمتِ موجود بوده و از خداوند بخواهیم که حالِ شُکر را از ما سلب نفرموده و نعمتِ موجوده، یعنی ادامهٔ نعمتِ وجودِ حضرت ولیّ‌امر و راهنمای زمان ارواحنا‌فداه را از حضرت حقّ مسئلت نمائیم.

حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلّم که از دنیا رحلت فرمود، بشریّت آن حضرت از دست رفت، ولی معنویّت او و روحانیّتش باقی ماند و در وجودِ مبارک حضرت مولی‌الموالی علی (ع) جلوه نمود و این فیض حقّ، قطع شدنی نیست، و در هر زمان در مظهری جلوه‌گر است و امروز در وجود مقدّس امام زمان، حضرت حجّت بن الحسن (عج) متجلّی و اشعهٔ انوار آن حضرت در وجود اولیای حقّ ظاهر و هویداست، و از خداوند مسئلت داریم که چشم ظاهر و باطن ما را به زیارت جمال مبارکش منوّر فرماید. مولوی علیه‌الرّحمة فرموده:

هر لحظه به شکلی بُتِ عیّار برآمد، دل بُرد و نهان شد

هر دَم به لباسِ دگر آن یار برآمد، گه پیر و جوان شد

فی‌الجمله هم او بود که می‌آمد و می‌رفت، هر قرن که دیدی

تا عاقبت آن شکل عرب وار بر آمد، دارای جهان شد.