تمثال مبارک حضرت حاج شیخ محمد حسن بیچاره بیدختی صالحعلیشاه قدس سرّه العزیز
تمثال مبارک حضرت آقای صالحعلیشاه
قدس سرّه العزیز

ملجاء الامجاد و ملاذ الاوتاد العالم الصّمدانی و العارحضرت حاج شیخ محمّد حسن صالحعلیشاه گناباديف السّبحانی المؤید بالتّاییدات الرّبانیة و مبین الاسرار الالهیة قطب العارفین و صالح المؤمنین ایة‌الله العظمی فی الارضین المولی المؤتمن مولانا الحاج شیخ محمّد حسن صالحعلیشاه روز چهارشنبه ۸ ذیحجّهٔ سال ۱۳۰۸ قمری مطابق با ۲۴ تیر ۱۲۷۰ شمسی در بیدخت گناباد متولّد شدند. ایشان فرزند ارشد و جانشین منصوص حضرت نورعلیشاه ثانی هستند. پس از ایام کودکی، علوم مختلف دینی اعم از نقلی و عقلی را نزد جدّ بزرگوار خود حضرت سلطانعلیشاه و پدر عالی مقدار و اساتید محلّی در بیدخت گناباد فرا گرفتند. در سال ۱۳۲۷ قمری پس از شهادت حضرت سلطانعلیشاه به دست مبارک پدر بزرگوار وارد سلوک الی الله گردیدند. سپس برای تکمیل تحصیلات به اصفهان عزیمت و نزد اساتید مشهور آن زمان مانند آخوند ملاّ محمّد کاشانی و جهانگیر خان قشقائی کسب علم کردند، و در ضمن اشتغال به تحصیل از تزکیهٔ نفس و تجلیهٔ قلب و تخلّق به اخلاق حسنه فروگذاری نمی‌کردند، به نحوی که نزد همه مدرّسین و طلّاب به حسن سیرت مشهور گردیدند.

پس از بازگشت به گناباد در ۲۰ شعبان ۱۳۲۸ از طرف پدر بزرگوار مجاز به اقامهٔ نماز جماعت فقرا و در ۱۱ ربیع الثّانی ۱۳۲۹ مجاز در دستگیری و ارشاد طالبان راه با لقب صالحعلیشاه گردیدند و پس از رحلت حضرت نورعلیشاه به جانشینی ایشان رسیدند و به هدایت طالبان و رسیدگی به احوال مردم و فقرا مشغول شدند. با این همه از انجام امور خیریه از قبیل تعمیر مساجد و احداث قنوات و تکمیل مزار سلطانی بیدخت و ساختمانهای عامّ المنفعه مانند بیمارستان و مدرسه و مسجد فروگذاری نکرده و در عین حال از طریق کشاورزی امرار معاش می‌نمودند آثار خیریهٔ ایشان در گناباد کاملاً مشهود است. از آن بزرگوار در عین تسلط کامل علمی و تدریس علوم دینی، فقط تعدادی مکتوبات و رسالهٔ شریفهٔ پند صالح برجای مانده که به تنهایی حاکی از علّو مراتب علمی و عرفانی ایشان است.

حضرتش در سحرگاه پنج شنبه ۹ ربیع الثّانی ۱۳۸۶ قمری مطابق با ۶ مرداد ۱۳۴۵ شمسی عالم فانی را ترک و به وصال دلدار رسیدند. مزار مطهر ایشان در جوار مرقد جّد بزرگوارشان در بقعهٔ متبرّکهٔ سلطانی در بیدخت گناباد می‌باشد.


  1. در نوشتن بخشی از این قسمت از کتاب خورشید تابنده و کتاب یادنامهٔ صالح استفاده شده است.  ↩